معنی فارسی widowing
B1بیدار شدن از خواب به حالتی اشاره میکند که فردی پس از فوت همسرش دچار احساس غم و نبود میشود.
The state or process of being a widow or widower, often characterized by grief and adjustment.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a widow or widower of someone; to cause the death of the spouse of.
معنی(verb):
To strip of anything valued.
معنی(verb):
To endow with a widow's right.
معنی(verb):
To be widow to.
example
معنی(example):
بیدار شدن از خواب، فرآیند عاطفی دشواری برای بسیاری از افراد است.
مثال:
Widowing is a difficult emotional process for many people.
معنی(example):
او بعد از از دست دادن شوهرش، دوره طولانی بیداری را تجربه کرد.
مثال:
She experienced a long period of widowing after losing her husband.
معنی فارسی کلمه widowing
:
بیدار شدن از خواب به حالتی اشاره میکند که فردی پس از فوت همسرش دچار احساس غم و نبود میشود.