معنی فارسی wifely

B1 /ˈwaɪfli/

متعلق به همسر بودن یا وظایف و رفتارهای یک همسر.

Relating to the duties or behavior of a wife.

adjective
معنی(adjective):

Of, befitting, pertaining to, or characteristic of a wife.

example
معنی(example):

او یک وظیفه زنانه دارد که از خانواده‌اش مراقبت کند.

مثال:

She has a wifely duty to take care of her family.

معنی(example):

حمایت زنانه‌اش برای او بسیار مهم است.

مثال:

Her wifely support means a lot to him.

معنی فارسی کلمه wifely

: معنی wifely به فارسی

متعلق به همسر بودن یا وظایف و رفتارهای یک همسر.