معنی فارسی wiggiest
B1wiggiest به معنی داشتن بیشترین حالت جنبش یا نرمی در حرکات است.
The most animated or characterized by a shaking or wriggling motion.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Crazy.
معنی(adjective):
Uninhibited.
معنی(adjective):
Wiglike.
example
معنی(example):
از بین تمام رقصنده‌ها، او wiggiest است و همیشه با ریتم حرکت می‌کند.
مثال:
Of all the dancers, she is the wiggiest, always moving to the beat.
معنی(example):
آن اجرا wiggiest بود که من تا به حال دیده‌ام.
مثال:
That was the wiggiest performance I've ever seen.
معنی فارسی کلمه wiggiest
:
wiggiest به معنی داشتن بیشترین حالت جنبش یا نرمی در حرکات است.
