معنی فارسی wildness
B1کیفیت یا حالت وحشی بودن، عدم کنترل یا عدم تأثیرپذیری از فرهنگ یا تمدن.
The quality of being wild; untamed nature.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality of being wild or untamed
example
معنی(example):
وحشیگری جنگل میتواند هم زیبا و هم ترسناک باشد.
مثال:
The wildness of the jungle can be both beautiful and terrifying.
معنی(example):
او به وحشیگری طبیعت احترام میگذاشت.
مثال:
He admired the wildness of nature.
معنی فارسی کلمه wildness
:
کیفیت یا حالت وحشی بودن، عدم کنترل یا عدم تأثیرپذیری از فرهنگ یا تمدن.