معنی فارسی wily

B1 /waɪ.li/

تیزهوش به معنای داشتن هوش و زیرکی، به ویژه در موقعیت‌های دشوار.

Clever and crafty, often in a deceptive or cunning manner.

adjective
معنی(adjective):

Sly, cunning, full of tricks

مثال:

Horatio's new girlfriend is a wily coquette and poor Horatio is too smitten to see it.

example
معنی(example):

روباه تیزهوش توانست از تله فرار کند.

مثال:

The wily fox managed to escape the trap.

معنی(example):

او طریقۀ تیزهوشانه‌ای برای به دست آوردن آنچه می‌خواهد دارد.

مثال:

She has a wily way of getting what she wants.

معنی فارسی کلمه wily

: معنی wily به فارسی

تیزهوش به معنای داشتن هوش و زیرکی، به ویژه در موقعیت‌های دشوار.