معنی فارسی windburned

B1

سوختگی باد یافته، به وضعیتی گفته می‌شود که پوست به خاطر باد سرد دچار آسیب و قرمزی می‌شود.

Having skin that is damaged by the wind.

adjective
معنی(adjective):

Of people or body parts: suffering from windburn.

معنی(adjective):

Of plants: dried or damaged by the wind.

example
معنی(example):

بعد از یک روز بادخیز در ساحل، احساس سوختگی باد کرد.

مثال:

He felt windburned after his day at the beach on a windy day.

معنی(example):

به خاطر دوچرخه‌سواری در باد شدید، دچار سوختگی باد شدم.

مثال:

I got windburned from cycling in the strong breeze.

معنی فارسی کلمه windburned

: معنی windburned به فارسی

سوختگی باد یافته، به وضعیتی گفته می‌شود که پوست به خاطر باد سرد دچار آسیب و قرمزی می‌شود.