معنی فارسی winglet
B1یک ساختار کوچک که به نوک بال‌های هواپیما اضافه می‌شود تا کارایی پرواز را افزایش دهد.
A small aerodynamic device located at the tip of an aircraft wing to improve flight efficiency.
- noun
noun
معنی(noun):
A little wing.
معنی(noun):
A winglike structure at a wingtip set at an angle to the plane of the wing designed to reduce drag by its effect on wingtip vortices.
معنی(noun):
The bastard wing or alula of a bird.
معنی(noun):
The pterygium of a weevil.
example
معنی(example):
بالچه‌ی هواپیما به کاهش کشش در هنگام پرواز کمک کرد.
مثال:
The airplane's winglet helped reduce drag during flight.
معنی(example):
هواپیماهای مدرن اغلب با بالچه‌ها برای بهبود بهره‌وری سوخت عرضه می‌شوند.
مثال:
Modern aircraft often come with winglets for better fuel efficiency.
معنی فارسی کلمه winglet
:
یک ساختار کوچک که به نوک بال‌های هواپیما اضافه می‌شود تا کارایی پرواز را افزایش دهد.
