معنی فارسی winter-time

B1

زمانی که دما پایین می‌آید و فصل زمستان آغاز می‌شود.

The season characterized by cold weather, often associated with snow and winter activities.

example
معنی(example):

در زمان زمستان، بسیاری از فعالیت‌ها در داخل خانه انجام می‌شود.

مثال:

During winter-time, many activities are held indoors.

معنی(example):

زمان زمستان، هوای سرد و برف را به همراه دارد.

مثال:

Winter-time brings cold weather and snowfall.

معنی فارسی کلمه winter-time

: معنی winter-time به فارسی

زمانی که دما پایین می‌آید و فصل زمستان آغاز می‌شود.