معنی فارسی wisd

B1

آگاه شدن نسبت به واقعیت یا وضعیت، معمولاً بعد از تجربه یا مشورت با دیگران.

To become aware of the truth or reality of a situation, often after consulting or learning.

example
معنی(example):

او بعد از صحبت با دوستش نسبت به وضعیت آگاه شد.

مثال:

He wised up about the situation after talking to his friend.

معنی(example):

او آرزو می‌کرد که او قبل از مرتکب شدن به همان اشتباه، آگاه شود.

مثال:

She wished he would wise up before making the same mistake.

معنی فارسی کلمه wisd

: معنی wisd به فارسی

آگاه شدن نسبت به واقعیت یا وضعیت، معمولاً بعد از تجربه یا مشورت با دیگران.