معنی فارسی wish-wash
B1بالا و پایین شدن، تغییر مداوم در فکر یا رفتار بدون تصمیمگیری قاطع.
Indecisive or lacking in clarity.
- noun
noun
معنی(noun):
Any weak, thin drink.
example
معنی(example):
این طرح به نظر بیمحتوا و فاقد جزئیات بود.
مثال:
The plan seemed wish-wash and lacking details.
معنی(example):
به من بهانههای بیمحتوا نده؛ صادق باش.
مثال:
Don't give me wish-wash excuses; be honest.
معنی فارسی کلمه wish-wash
:
بالا و پایین شدن، تغییر مداوم در فکر یا رفتار بدون تصمیمگیری قاطع.