معنی فارسی with one's tail between one's legs

B1

احساس شرمندگی یا ناامیدی به خاطر شکست یا خجالت.

To walk away looking defeated or humiliated.

example
معنی(example):

پس از باخت در بازی، او با دم در میان پاهایش به خانه رفت.

مثال:

After losing the game, he walked home with his tail between his legs.

معنی(example):

او پس از اینکه به رقص دعوت نشد، با دم در میان پاهایش از مهمانی بیرون رفت.

مثال:

She left the party with her tail between her legs after not being invited to dance.

معنی فارسی کلمه with one's tail between one's legs

:

احساس شرمندگی یا ناامیدی به خاطر شکست یا خجالت.