معنی فارسی wittily
B1به طرز زیرکانه و خندهدار.
In a witty manner; displaying clever humor.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a witty manner; using wit
example
معنی(example):
او مفهوم را به شکلی شوخ طبعانه توضیح داد و آن را آسان کرد تا درک شود.
مثال:
She explained the concept wittily, making it easy to understand.
معنی(example):
او به سوال او به شکلی شوخ طبعانه پاسخ داد و همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
He wittily responded to her question, impressing everyone.
معنی فارسی کلمه wittily
:
به طرز زیرکانه و خندهدار.