معنی فارسی word blindness
B1کوری کلمات نوعی اختلال در بینایی یا شناخت است که بهطور خاص بر توانایی افراد در شناسایی و فهم کلمات تأثیر میگذارد.
A condition where individuals have difficulty recognizing or interpreting words, often associated with reading difficulties.
- noun
noun
معنی(noun):
Alexia
example
معنی(example):
کوری کلمات وضعیتی است که در آن افراد در شناسایی کلمات مشکل دارند.
مثال:
Word blindness is a condition where individuals have difficulty recognizing words.
معنی(example):
کودکان دارای کوری کلمات ممکن است در خواندن بهطور مؤثر با مشکل مواجه شوند.
مثال:
Children with word blindness may struggle to read effectively.
معنی فارسی کلمه word blindness
:
کوری کلمات نوعی اختلال در بینایی یا شناخت است که بهطور خاص بر توانایی افراد در شناسایی و فهم کلمات تأثیر میگذارد.