معنی فارسی work experience
B1تجربه کاری به حرفه‌ای که فرد در آن کار کرده و مهارت‌ها و دانش‌هایی که کسب کرده است، اشاره دارد.
The practical experience gained from performing a job or task.
- noun
noun
معنی(noun):
Experience with work
مثال:
The applicant had impressive grades, but no relevant work experience.
معنی(noun):
A short unpaid period of time at a workplace, to gain experience of a working environment; called internship in North America
example
معنی(example):
در طول کارآموزی‌ام، تجربه کاری ارزشمندی کسب کردم.
مثال:
I gained valuable work experience during my internship.
معنی(example):
داشتن تجربه کاری می‌تواند شما را در بازار کار رقابتی‌تر کند.
مثال:
Having work experience can make you more competitive in the job market.
معنی فارسی کلمه work experience
:
تجربه کاری به حرفه‌ای که فرد در آن کار کرده و مهارت‌ها و دانش‌هایی که کسب کرده است، اشاره دارد.
