معنی فارسی work to

B1

کار کردن برای دستیابی به هدف یا نتیجه خاص است.

To exert effort to achieve a specific goal or outcome.

example
معنی(example):

من برای کسب پول کافی برای خانواده‌ام کار می‌کنم.

مثال:

I work to earn enough money for my family.

معنی(example):

آنها برای بهبود عملکرد تیمشان کار می‌کنند.

مثال:

They work to improve their team's performance.

معنی فارسی کلمه work to

: معنی work to به فارسی

کار کردن برای دستیابی به هدف یا نتیجه خاص است.