معنی فارسی work-in

B1

کار کردن در یک مکان یا محیط مشخص، معمولا برای انجام وظایف یا پروژه‌ها.

To perform tasks or duties in a specific location or environment, usually for completing work or assignments.

example
معنی(example):

من باید در دفترم کار کنم تا پروژه‌ام را تمام کنم.

مثال:

I need to work in my office to finish my project.

معنی(example):

مهم است که در یک محیط آرام کار کنید.

مثال:

It's important to work in a quiet environment.

معنی فارسی کلمه work-in

: معنی work-in به فارسی

کار کردن در یک مکان یا محیط مشخص، معمولا برای انجام وظایف یا پروژه‌ها.