معنی فارسی work-out
B1تمرین بدنی برای بهبود سلامت و تناسب اندام.
A session of physical exercise to improve fitness and health.
- VERB
example
معنی(example):
من سعی میکنم سه بار در هفته در باشگاه ورزشی تمرین کنم.
مثال:
I try to work out at the gym three times a week.
معنی(example):
یک تمرین خوب میتواند سلامت و تناسب اندام شما را بهبود بخشد.
مثال:
A good work-out can improve your overall health and fitness.
معنی فارسی کلمه work-out
:
تمرین بدنی برای بهبود سلامت و تناسب اندام.