معنی فارسی work-up
B2فرایند کامل و دقیق برای بررسی و شناسایی یک مشکل یا نیاز خاص.
A thorough assessment or evaluation to determine the details or cause of an issue.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک یک کارآزمایی انجام خواهد داد تا علت علائم شما را پیدا کند.
مثال:
The doctor will perform a work-up to find the cause of your symptoms.
معنی(example):
ما باید یک بررسی دقیق انجام دهیم قبل از نهایی کردن برنامههای پروژه.
مثال:
We need to do a work-up before finalizing the project plans.
معنی فارسی کلمه work-up
:
فرایند کامل و دقیق برای بررسی و شناسایی یک مشکل یا نیاز خاص.