معنی فارسی workmanlike

B2 /ˈwɜː(ɹ)kmənlaɪk/

کار با کیفیت متوسط و کاربردی، اصولا بدون زیبایی‌های هنری.

Showing skill and competence in a manner that is not particularly artistic.

adjective

معنی(adjective):

Resembling or characteristic of a workman.

معنی(adjective):

Done competently but without flair.

معنی(adjective):

Performed with the skill of an artisan or craftsman.

example

معنی(example):

تبحر در ساخت مبلمان به صورت کارگرانه است.

مثال:

The craftsmanship of the furniture is workmanlike.

معنی(example):

اجرا او ماهرانه و به شکل کارگرانه بود.

مثال:

Her performance was competent and workmanlike.

معنی فارسی کلمه workmanlike

کار با کیفیت متوسط و کاربردی، اصولا بدون زیبایی‌های هنری.