معنی فارسی workstation
B1ایستگاه کاری، مکان مشخصی است که فرد برای انجام کارهایش از آن استفاده میکند و میتواند شامل میز، صندلی و تجهیزات باشد.
A designated space for work, often equipped with a desk and technology.
- noun
noun
معنی(noun):
A desktop computer, normally more powerful than a normal PC and often dedicated to a specific task, such as graphics
معنی(noun):
An area, at a workplace, for a single worker
example
معنی(example):
دفتر هر کارمند را با یک ایستگاه کاری مدرن مجهز کرده است.
مثال:
The office has equipped each employee with a modern workstation.
معنی(example):
او صندلیاش را در ایستگاه کاری برای راحتی بیشتر تنظیم کرد.
مثال:
He adjusted his chair at the workstation for better comfort.
معنی فارسی کلمه workstation
:
ایستگاه کاری، مکان مشخصی است که فرد برای انجام کارهایش از آن استفاده میکند و میتواند شامل میز، صندلی و تجهیزات باشد.