معنی فارسی worktables
B1میزهای کار که معمولاً در کارگاهها یا ادارات استفاده میشود و میتوانند برای انجام وظایف مختلف تنظیم شوند.
Tables used for work purposes, especially in workshops or offices, often designed for flexibility and functionality.
- noun
noun
معنی(noun):
A table designed for work of a specific type.
example
معنی(example):
کارخانه چندین میز کار برای خط مونتاژ دارد.
مثال:
The factory has several worktables for the assembly line.
معنی(example):
او ترجیح میدهد میزهای کارش قابل تنظیم باشند تا در حین کار راحتتر باشد.
مثال:
She prefers her worktables to be adjustable for comfort while working.
معنی فارسی کلمه worktables
:
میزهای کار که معمولاً در کارگاهها یا ادارات استفاده میشود و میتوانند برای انجام وظایف مختلف تنظیم شوند.