معنی فارسی workweeks
B1هفتههای کاری، دورههای مشخصی از زمان هستند که افراد برای کار کردن صرف میکنند.
Defined periods of time in which an individual is expected to work, usually a standard week consisting of five days.
- noun
noun
معنی(noun):
The range of days of the week that are normally worked
مثال:
A 32-hour workweek is a 4-day week and an 8-hour day combined.
example
معنی(example):
بیشتر مردم چهار هفته کاری برای تعادل بهتر بین کار و زندگی را ترجیح میدهند.
مثال:
Most people prefer four workweeks for a better work-life balance.
معنی(example):
شغل جدید من کارهای منعطفی ارائه میدهد که به من اجازه میدهد ساعتهای خود را انتخاب کنم.
مثال:
My new job offers flexible workweeks, allowing me to choose my hours.
معنی فارسی کلمه workweeks
:
هفتههای کاری، دورههای مشخصی از زمان هستند که افراد برای کار کردن صرف میکنند.