معنی فارسی worriting
B1به معنای نگران شدن یا اضطراب داشتن درباره یک مسئله خاص، به ویژه چیزهای کوچک.
The act of worrying or being anxious about something.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To worry; to be anxious.
معنی(verb):
To worry (someone); to cause to be anxious.
noun
معنی(noun):
A worrying.
example
معنی(example):
او درباره چیزهای کوچک بیش از حد نگران است.
مثال:
She is worriting too much about the little things.
معنی(example):
نگران نباش و فقط از لحظه لذت ببر.
مثال:
Stop worriting and just enjoy the moment.
معنی فارسی کلمه worriting
:
به معنای نگران شدن یا اضطراب داشتن درباره یک مسئله خاص، به ویژه چیزهای کوچک.