معنی فارسی worryingly
B2به معنای نگرانکننده یا باعث نگرانی، معمولاً در جملات برای بیان نگرانیهای جدی استفاده میشود.
In a way that causes worry or concern
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a worrying manner
example
معنی(example):
نگرانکننده این است که گزارشهای خبری بهتر نمیشوند.
مثال:
Worryingly, the news reports are not improving.
معنی(example):
نگرانکننده این است که او به تازگی اغلب از کار غیبت کرده است.
مثال:
Worryingly, he has been missing work often lately.
معنی فارسی کلمه worryingly
:
به معنای نگرانکننده یا باعث نگرانی، معمولاً در جملات برای بیان نگرانیهای جدی استفاده میشود.