معنی فارسی worth-while

B1

چیزی که هزینه یا تلاش واقعی را توجیه کند و ارزش دارد.

Something that is worth the time, effort, or resources invested.

example
معنی(example):

خواندن یک فعالیت ارزشمند است که می‌تواند دانش شما را گسترش دهد.

مثال:

Reading is a worth-while activity that can expand your knowledge.

معنی(example):

داوطلبی یک روش ارزشمند برای خدمت به جامعه است.

مثال:

Volunteering is a worth-while way to give back to the community.

معنی فارسی کلمه worth-while

: معنی worth-while به فارسی

چیزی که هزینه یا تلاش واقعی را توجیه کند و ارزش دارد.