معنی فارسی wristy

B2 /ˈɹɪsti/

به حرکاتی اشاره دارد که به مچ دست مرتبط هستند و معمولاً در رقص یا جواهرات استفاده می‌شوند.

Relating to or characterized by the wrist.

adjective
معنی(adjective):

Characterised by marked or exaggerated movement of the wrist; involving deft wrist movements.

example
معنی(example):

حرکت مچ دست او باعث شد که رقص روان باشد.

مثال:

Her wristy movement made the dance fluid.

معنی(example):

او سبکی مچ دستی دارد که جذاب به نظر می‌رسد.

مثال:

He has a wristy style that looks fashionable.

معنی فارسی کلمه wristy

: معنی wristy به فارسی

به حرکاتی اشاره دارد که به مچ دست مرتبط هستند و معمولاً در رقص یا جواهرات استفاده می‌شوند.