معنی فارسی writhed

B1

پیچید، به معنای اینکه فرد یا موجودی به شدت و با نوسانات به حرکت درمی‌آید، معمولاً به دلیل درد، ناراحتی یا شرم.

Past tense of writhe; to have twisted or contorted the body, usually indicating discomfort or embarrassment.

verb
معنی(verb):

To twist, to wring (something).

معنی(verb):

To contort (a part of the body).

معنی(verb):

To twist or contort the body; to be distorted.

معنی(verb):

To extort.

example
معنی(example):

ماهی بعد از صید در اسکله می‌پیچید.

مثال:

The fish writhed on the dock after being caught.

معنی(example):

او هنگام فاش شدن راز خود در شرم می‌پیچید.

مثال:

She writhed in embarrassment when her secret was revealed.

معنی فارسی کلمه writhed

: معنی writhed به فارسی

پیچید، به معنای اینکه فرد یا موجودی به شدت و با نوسانات به حرکت درمی‌آید، معمولاً به دلیل درد، ناراحتی یا شرم.