معنی فارسی wrns
B1هشدار دادن، به کسی در مورد چیزی که ممکن است خطرناک باشد، اطلاع دادن.
To inform someone of a danger or problem.
- VERB
example
معنی(example):
او دوستانش را در مورد خطرات سیگار کشیدن هشدار میدهد.
مثال:
He wrns his friends about the dangers of smoking.
معنی(example):
تابلوی هشداردهنده در این منطقه به ولتاژ بالا اشاره میکند.
مثال:
The sign wrns of high voltage in this area.
معنی فارسی کلمه wrns
:
هشدار دادن، به کسی در مورد چیزی که ممکن است خطرناک باشد، اطلاع دادن.