معنی فارسی xenograft
B2 /ˈzɛnəʊɡɹæft/پیوند زنده جانوری، پیوند یا انتقال بافت از یک موجود زنده به موجود دیگر از گونهای متفاوت.
A graft of tissue taken from one species and implanted into another species.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A heterograft.
verb
معنی(verb):
To heterograft.
example
معنی(example):
پیوند زنده جانوری، پیوند بافتی از یک گونه به گونهای دیگر است.
مثال:
A xenograft is a tissue transplant from one species to another.
معنی(example):
پزشکان گاهی از پیوند زنده جانوری برای ترمیم پوست آسیبدیده استفاده میکنند.
مثال:
Doctors sometimes use a xenograft to repair damaged skin.
معنی فارسی کلمه xenograft
:
پیوند زنده جانوری، پیوند یا انتقال بافت از یک موجود زنده به موجود دیگر از گونهای متفاوت.