معنی فارسی xfactor
B2عنصری خاص یا جذاب که موجب تمایز و جلب توجه میشود.
A unique quality or feature that makes someone or something stand out.
- NOUN
example
معنی(example):
عامل x در نمایش او، ارتباط عاطفی بود که او ایجاد کرد.
مثال:
The xfactor of her performance was the emotional connection she created.
معنی(example):
او معتقد بود که سبک منحصر به فردش عامل x اوست که او را از دیگران متمایز میکند.
مثال:
He believed that his unique style was his xfactor that set him apart from others.
معنی فارسی کلمه xfactor
:
عنصری خاص یا جذاب که موجب تمایز و جلب توجه میشود.