معنی فارسی yammed
B1به معنی صحبت کردن به شکل غیررسمی یا حرف زدن برای پر کردن زمان یا سکوت.
To engage in informal conversation or chatter, often to fill silence.
- VERB
example
معنی(example):
او در حین آشپزی برای پر کردن سکوت، یام کرد.
مثال:
He yammed while cooking to fill the silence.
معنی(example):
او در مورد روزش یام کرد تا گفتگو ادامه پیدا کند.
مثال:
She yammed about her day to keep the conversation going.
معنی فارسی کلمه yammed
:
به معنی صحبت کردن به شکل غیررسمی یا حرف زدن برای پر کردن زمان یا سکوت.