معنی فارسی yarely
B1با چابکی و سرعت، با دقت و توجه به جزئیات.
In a prompt and agile manner; quickly and accurately.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با سرعت و به راحتی تکالیفش را انجام داد.
مثال:
She yarely completed her homework.
معنی(example):
او به سرعت و به موقع عمل کرد وقتی خطر را دید.
مثال:
He acted yarely when he saw the danger.
معنی فارسی کلمه yarely
:
با چابکی و سرعت، با دقت و توجه به جزئیات.