معنی فارسی yawner
B1شخصی که معمولاً در شرایط خاص دیزایند، به ویژه در هنگام خستگی یا کسل بودن.
A person who yawns frequently, often indicating boredom or tiredness.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who yawns.
example
معنی(example):
او یک یخکش است و معمولاً در جلسات میخوابد.
مثال:
He is a yawner, often falling asleep in meetings.
معنی(example):
یک یخکش بودن میتواند گاهی نشانهای از موضوع خستهکننده باشد.
مثال:
Being a yawner can sometimes be a sign of a boring topic.
معنی فارسی کلمه yawner
:
شخصی که معمولاً در شرایط خاص دیزایند، به ویژه در هنگام خستگی یا کسل بودن.