معنی فارسی yearbird
B1پرنده سال، پرندگانی که در طول سال در مناطق خاصی زندگی میکنند و ممکن است در طول فصلها تغییر مکان دهند.
A type of bird known for its seasonal migration.
- NOUN
example
معنی(example):
پرنده سال به سمت جنوب برای زمستان مهاجرت میکند.
مثال:
The yearbird migrates south for the winter.
معنی(example):
علاقهمندان محلی حرکات پرنده سال را دنبال میکنند.
مثال:
Local enthusiasts track the movements of the yearbird.
معنی فارسی کلمه yearbird
:
پرنده سال، پرندگانی که در طول سال در مناطق خاصی زندگی میکنند و ممکن است در طول فصلها تغییر مکان دهند.