معنی فارسی yeared

B1

آرزو کردن، تمایل شدید به چیزی یا حتی تلاش و جستجو برای آن.

To yearn for something; to have a deep longing or desire.

example
معنی(example):

او برای ماجراجویی و تجربیات جدید آرزو داشت.

مثال:

She yeared for adventure and new experiences.

معنی(example):

او آرزو داشت که به دور دنیا سفر کند و فرهنگ‌های متفاوت را کشف کند.

مثال:

He yeared to travel the world and discover different cultures.

معنی فارسی کلمه yeared

: معنی yeared به فارسی

آرزو کردن، تمایل شدید به چیزی یا حتی تلاش و جستجو برای آن.