معنی فارسی yelks
A2زرده، قسمت زرد تخممرغ که معمولاً در پخت و پز استفاده میشود.
The yellow part of eggs, often used in cooking and baking.
- NOUN
example
معنی(example):
سرآشپز از زردههای تازه در دستورالعملش استفاده کرد.
مثال:
The chef used fresh yolks in his recipe.
معنی(example):
دسر به خاطر زردههای اضافه شده غنی بود.
مثال:
The dessert was rich because of the yolks added.
معنی فارسی کلمه yelks
:
زرده، قسمت زرد تخممرغ که معمولاً در پخت و پز استفاده میشود.