معنی فارسی yellowly
B1بهطرز زرد، بهطوریکه رنگ زرد غالب باشد.
In a manner that is yellow; showing a yellow color.
- ADVERB
example
معنی(example):
او دیوارها را بهصورت زرد رنگآمیزی کرد و فضایی روشن به اتاق داد.
مثال:
She painted the walls yellowly, giving the room a bright atmosphere.
معنی(example):
گلها در نور خورشید گرم بهصورت زرد شکوفا شدند.
مثال:
The flowers bloomed yellowly in the warm sunlight.
معنی فارسی کلمه yellowly
:
بهطرز زرد، بهطوریکه رنگ زرد غالب باشد.