معنی فارسی yeming
B1یمینگ، فعالیتی خارج از منزل که ممکن است شامل تفریح در آب یا کنشهای مشابه باشد.
An activity often associated with enjoying nature, particularly water-related activities.
- VERB
example
معنی(example):
او در ماههای تابستان به یمینگ علاقه دارد.
مثال:
He enjoys yeming during the summer months.
معنی(example):
یمینگ یک فعالیت محبوب بیرونی در برخی مناطق است.
مثال:
Yeming is a popular outdoor activity in some regions.
معنی فارسی کلمه yeming
:
یمینگ، فعالیتی خارج از منزل که ممکن است شامل تفریح در آب یا کنشهای مشابه باشد.