معنی فارسی yesty
B1یستی به معنای تازگی و حالت نرم و تازه نان، عطر و طعم خوشایند یک ماده غذایی تازه.
Referring to something that is freshly made or still warm, especially bread.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نان هنوز یستی بود، تازه از فر در آمده.
مثال:
The bread was yesty, still fresh from the oven.
معنی(example):
از عطر یستی نانهای پخته شده لذت بردم.
مثال:
I enjoyed the yesty aroma of the baked goods.
معنی فارسی کلمه yesty
:
یستی به معنای تازگی و حالت نرم و تازه نان، عطر و طعم خوشایند یک ماده غذایی تازه.