معنی فارسی yieldance

B2

بازده، مقدار یا میزان محصول یا عایدی از یک منبع.

The amount produced or returned by an investment or process.

example
معنی(example):

بازده سرمایه‌گذاری بهتر از حد انتظار بود.

مثال:

The yieldance of the investment was better than expected.

معنی(example):

بازده گیاه در پایان فصل ارزیابی شد.

مثال:

The yieldance of the plant was assessed at the end of the season.

معنی فارسی کلمه yieldance

: معنی yieldance به فارسی

بازده، مقدار یا میزان محصول یا عایدی از یک منبع.