معنی فارسی yo-yoed
B1عمل یو-یو کردن، حرکت دادن اسباببازی یو-یو به سمت بالا و پایین روی رشته.
To manipulate a yo-yo, moving it up and down on a string.
- verb
verb
معنی(verb):
To vacillate; to move up and down.
example
معنی(example):
او با آسانی اسباببازی را یو-یو کرد و دوستانش را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
He yo-yoed the toy effortlessly, impressing his friends.
معنی(example):
او به جلو و عقب یو-یو کرد و در مدت کوتاهی این ترفند را یاد گرفت.
مثال:
She yo-yoed back and forth, mastering the trick in no time.
معنی فارسی کلمه yo-yoed
:
عمل یو-یو کردن، حرکت دادن اسباببازی یو-یو به سمت بالا و پایین روی رشته.