معنی فارسی yobbiest
B1بیادبترین، به معنای داشتن شدیدترین رفتار ناهموار و بیفرهنگ.
The most yobby; used to indicate the highest degree of roughness or boorishness in behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بیادبترین پسر در گروه ماست.
مثال:
He is the yobbiest guy in our group.
معنی(example):
در میان جمعیت، او بیادبترین به نظر میرسید.
مثال:
Among the crowd, she appeared to be the yobbiest.
معنی فارسی کلمه yobbiest
:
بیادبترین، به معنای داشتن شدیدترین رفتار ناهموار و بیفرهنگ.