معنی فارسی yoky

B1

سبکی با رنگ‌های شاد و زنده.

Referring to something characterized by bright colors or a whimsical style.

example
معنی(example):

کودک کلاهی یُوکی پوشیده بود که بسیار رنگارنگ بود.

مثال:

The child wore a yoky hat that was very colorful.

معنی(example):

سبک یُوکی او مورد تحسین همه در مهمانی بود.

مثال:

Her yoky style was admired by everyone at the party.

معنی فارسی کلمه yoky

: معنی yoky به فارسی

سبکی با رنگ‌های شاد و زنده.