معنی فارسی yolk
A2 /joʊk/زرده، بخش زرد رنگ تخم‌مرغ که منابع پروتئین و چربی را فراهم می‌کند.
The yellow part of an egg that contains nutrients and proteins.
- noun
noun
معنی(noun):
The yellow, spherical part of an egg that is surrounded by the white albumen, and serves as nutriment for the growing young.
معنی(noun):
The grease in a sheep's fleece.
example
معنی(example):
زرده تخم‌مرغ سرشار از مواد مغذی است.
مثال:
The yolk of the egg is rich in nutrients.
معنی(example):
در آشپزی، زرده می‌تواند بافت کرمی به سس‌ها بدهد.
مثال:
In cooking, the yolk can add a creamy texture to sauces.
معنی فارسی کلمه yolk
:
زرده، بخش زرد رنگ تخم‌مرغ که منابع پروتئین و چربی را فراهم می‌کند.
