معنی فارسی yomped
B1حرکت سریع و پر انرژی در محیطهای باز، به ویژه در زمینهای ناهموار.
To march or move with a purpose and energy, typically over rough terrain.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a strenuous long-distance march.
example
معنی(example):
آنها از میان جنگل یامپ کردند و از هوای تازه لذت بردند.
مثال:
They yomped through the forest, enjoying the fresh air.
معنی(example):
پس از یامپ کردن از میان میدان، به دهکده رسیدند.
مثال:
After yomped across the field, they reached the village.
معنی فارسی کلمه yomped
:
حرکت سریع و پر انرژی در محیطهای باز، به ویژه در زمینهای ناهموار.