معنی فارسی youthsome
B1جوان و شاداب، حاکی از حس و حال جوانی و شادابی.
Referring to someone or something that is youthful and lively.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شور و شوق جوانانه کودکان مسری بود.
مثال:
The youthsome enthusiasm of the children was infectious.
معنی(example):
روح جوانانه او همه اطرافیانش را الهام بخشید.
مثال:
Her youthsome spirit inspired everyone around her.
معنی فارسی کلمه youthsome
:جوان و شاداب، حاکی از حس و حال جوانی و شادابی.