معنی فارسی youward
B1به سمتی به سوی شما، در حالی که به سمت شخص یا مکان مشخصی حرکت میکند.
Toward you; in the direction of you.
- PREPOSITION
example
معنی(example):
او به سمت شما رفت، مشتاق بود تا دوستانش را ببیند.
مثال:
He walked youward, eager to meet his friends.
معنی(example):
او به سمت شما چرخید وقتی نامش صدا شد.
مثال:
She turned youward when she heard her name called.
معنی فارسی کلمه youward
:به سمتی به سوی شما، در حالی که به سمت شخص یا مکان مشخصی حرکت میکند.