معنی فارسی yow

A2

یک صدای بیان غیررسمی برای نشان دادن درد یا تازگی.

An exclamation of pain or surprise.

noun
معنی(noun):

A ewe; a female sheep.

example
معنی(example):

یاب! این دردناک بود!

مثال:

Yow! That hurt!

معنی(example):

یاب، این یک شگفتی بود!

مثال:

Yow, that was a surprise!

معنی فارسی کلمه yow

: معنی yow به فارسی

یک صدای بیان غیررسمی برای نشان دادن درد یا تازگی.