معنی فارسی zinging
B2بیان انتقادی یا زیرکانه که معمولاً بهصورت شوخی و برای سرگرمی به کار میرود.
Witty or pointed comments used to entertain or provoke laughter.
- verb
verb
معنی(verb):
To move very quickly, especially while making a high-pitched hum.
example
معنی(example):
کمدین تمام شب جوکهای خندهداری را بیان میکرد.
مثال:
The comedian was zinging hilarious jokes all night.
معنی(example):
نظرات زنگزنی میتوانند در یک گفتوگو جو را شاداب کنند.
مثال:
Zinging comments can lighten the mood in a conversation.
معنی فارسی کلمه zinging
:
بیان انتقادی یا زیرکانه که معمولاً بهصورت شوخی و برای سرگرمی به کار میرود.