معنی فارسی zoo-
B1مرتبط با باغ وحش، شامل فعالیتها یا موضوعات مربوط به حیوانات در باغ وحش.
Pertaining to the zoo or activities related to it.
- OTHER
example
معنی(example):
فعالیتهای مرتبط با باغ وحش میتواند برای خانوادهها جالب باشد.
مثال:
Zoo-related activities can be fun for families.
معنی(example):
حفاظت از حیوانات نیاز به دانش در مورد مراقبت از حیوانات دارد.
مثال:
Zoo-keeping requires knowledge about animal care.
معنی فارسی کلمه zoo-
:
مرتبط با باغ وحش، شامل فعالیتها یا موضوعات مربوط به حیوانات در باغ وحش.